در جهان غرب دکارت را به عنوا بنیانگذار فلسفه جدید می‏شناسند، در واقع اصطلاح فلسفه جدید به فلسفه از دکارت به بعد اطلاق می‏شود.از عصر دکارت دوران جدیدی شکل می‏گیرد.که تأثیر آن را در حوزه‏های مختلف علوم شاهد هستیم.

گرچه برخی از زبان‏شناسان بر این باورند که در تمامی مطالعات مهم زبانی قبل از قرن نوزدهم را که امروز دیگر در حیطه زبان‏شناسی قرار نمی‏گیرند، می‏توان در چند جمله خلاصه کرده، اما نوام چامسکی این نظریه را نمی‏پذیرد او در کتاب زبان‏شناسی دکارتی می‏خواهد با بازگشت به گذشته و دقت در مطالعات قرون هفدهم و هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم ذهن‏ها را متوجه کشفیات جدید کند.از اینرو اصطلاح زبان‏شناسی دکارتی را که امری غریب به نظر می‏رسد، بر سر زبان‏ها می‏اندازد.او می‏گوید:«من سعی ندارم زبان‏شناسی دکارتی را آن طور که خود این علم می‏خواهد توصیف کنم، بلکه می‏کوشم توجه خود را به نظرها و آرایی معطوف کنم که به نحوی کاملا مستقل در آثار جدید ظهور کردند»از این‏رو کسانی که با دستور زایش چامسکی آشنایی دارند، درک و فهم این مباحث دشوار نیست.اما سؤال اساسی که در خصوص زبان‏شناسی دکارتی مطرح می‏شود این است که آیا مباحث مربوط به زبان که در آثار دکارت آمده، بر ساخته ذهن اوست یا ریشه در آثار قدیم‏تر دارد، و اگر چنین نیست پس چرا از زبان‏شناسی دکارتی یاد می‏کنیم و حتی دکارت در آثار مهم خود چون گفتار«در روش راه بردن عقل»و «تأملات»توجه‏ای به زبان ندارد، آیا می‏توان با تفسیر به رای از زبان‏شناسی دکارتی سخن بگوییم.

چامسکی با علم به این واقعیات و شایسته دانستن چنین سؤالاتی در کتابی کم حجم به طرح این مسأله می‏پردازد.این کتاب به چهار بخش اصلی تقسیم شده است که عبارتند از: جنبه خلاقانه کاربرد زبان، ژرف ساخت و رو ساخت، توصیف و تبیین در زبان‏شناسی فراگیری و کاربرد زبان..مؤلف در این کتاب بر آن است تا نشان دهد که نظریه‏های جدید زبان‏شناسی در مطالعات قبلی مورد اشاره قرار گرفته‏اند